دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر. می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی! برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی! او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی ... او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟ و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ... و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت، زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن
و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ... و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ...! و این رنج است...
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 24 بازدید دیروز : 30 بازدید هفته : 61 بازدید ماه : 616 بازدید کل : 91366 تعداد مطالب : 229 تعداد نظرات : 451 تعداد آنلاین : 1